امروز فرصتی دست داد و چند عکس شایاجونم را آپلود کردم لطفا ببینیدو حظ ببرید
[ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 12:0 صبح ] [ شایا شرفی ]
شایاجون امروز هفت روز از سال 1392 گذشته؛ سه روز اول را ما رفتیم کاشان، از اقوام ، ننه جون و داداجون، عمه ها، عمو و خاله های مامان، مامانی و آقاچون و عموها و عمه های خودت و ... دیدن کردیم و به تهران اومدیم
چون خاله ملیکا و امیدجون سعادت سفر خانه خدا و مدینه منوره را پیدا کرده بودند ما روز چهارم اومدیم تهران و روز پنجم به مهراباد رفتیم بدرقه شون.
امروز کمی دلتنگشون شدیم و از خونه زدیم بیرون اول رفتیم امامزاده صالح و بعد هم تورو بردیم پارک؛ کدوم پارک؟ پارک شریعتی که در قسمت جنوبی خیابان شریعتی است. این پارک بخاطر مجسمه ها و مالکتهای فراوونی که داره خیلی زیبا و نوعی حیات وحشه، این پارک برای کودکان و نوجوانان خیلی مناسب و با ارزشه من که بزرگسال هم هستم خیلی این بوستان را می پسندم و دوست دارم.
خلاصه من و شما و باباجون با مامی و آقا جون حسابی باتو اونجا بازی کردیم و حتی نماز و ناهار ظهر را هم اونجا صرف کردیم.
البته یکی از مسال مهم که باعث شد من اونجا راحت باشم خلوتی شهر تهران به دلیل ایام تعطیلات نوروز بود..........
[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 7:0 صبح ] [ شایا شرفی ]
::